نوعی از صفیر که انگشتان بر دهان نهاده آوازی کنند. (غیاث). شیشه بند کردن. سر انگشتی در بن ابهام حلقه کردن و انگشتان دیگر را خم دادن و بر دهان گذاشتن و آوازی برآوردن برای خجل ساختن کسی را. (آنندراج). شیشکی بستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی و شیشه بند شود
نوعی از صفیر که انگشتان بر دهان نهاده آوازی کنند. (غیاث). شیشه بند کردن. سر انگشتی در بن ابهام حلقه کردن و انگشتان دیگر را خم دادن و بر دهان گذاشتن و آوازی برآوردن برای خجل ساختن کسی را. (آنندراج). شیشکی بستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی و شیشه بند شود
دارای شکوه بودن. رجوع به شکوه شود، لیاقت. (ناظم الاطباء) ، وقار. جلال. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) : گفت ای فلک شکوهمندی بالاترت از فلک بلندی. نظامی
دارای شکوه بودن. رجوع به شکوه شود، لیاقت. (ناظم الاطباء) ، وقار. جلال. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) : گفت ای فلک شکوهمندی بالاترت از فلک بلندی. نظامی